دو سه روزی رفتیم مشهد که هم آقا جان برن دکتر و هم اینکه شما رو ببریم زیارت.
باید بگمکه ماشاءالله خوش سفری ،اصلاَ اذیت نکردی خیلی بهت خوش میگذشت همش درحال شادی کردن بودی یه شب خونه عمه نجی بودیم و یه شب هم خونه عمه مریم من
تمام مدتی که رفتیم زیارت شما در خواب خوش بودی مجید جون اومد شما رو از مامانی گرفت که ببرتت زیارت میگفت هر کاری کرده بیدار نشدی موقعی که میخواستیم از حرم بیرون بیایم بیدار شدی و چند تا عکس شوشمل با مجید جون گرفتی قربونتون برم
و این هم یه عکس دسته جمعی
هوا دیگه سرد شده دیشب خیلی سرد بود ببین چطوری خوابیدی هنوز خوابی و من دارم سریع این مطالب رو میذارم جیگر مامانی
این هم عکس داغ داغ همین الان گرفتم
عاشقتم عزیزم نمیدونم چطور باید بنویسم که بدونی شدی همهُ زندگی مامان. بی نهایت دوستت دارم
نظرات شما عزیزان: