وَإِن يَکَادُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَيُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِينَ

شیرین کاری

شیرین کاری

قربونت برم مامانی اگه بدونی که چقدر باهوشی فک نمیکردم به این زودی به این مرحله برسی میخوام یه چند تا از شیرین کاری هاتو بنویسم مطمئناً از این به بعد بیشتر هم میشه ولی اینا رو بذار به حساب اولین ها

وقتی دارم خونه رو تمیز میکنم تو هم دستمال گرد گیری رو ازم میگیری و شروع میکنی به تمیز کردن ببین عکست رو هم گرفتم

وقتی هم خونه جارو میزنم خیلی دوس داری میدونی چرا آخه میای سوار جارو برقی میشی و هی خودت رو تکون میدی و خوشحالی از این که سوار ماشینی هستی که صدا داره

از رفتارهایی که دوس نداشتم پسرم اونارو داشته باشه داری یاد میگیری خیلی واسم درد داره خیلی . چنان از ته دلت گازم میگیری که جاش خونی میشه ، چنان از ته دلت میخوابونی توی صورتم که اشکم در میاد نه از دردش ها ، وقتی میخوام لباساتو عوض کنم هی میزنی منو تا اینکه به زور تنت میکنم هنوزم که هنوزه به زور پوشکت میکنم خیلی بد خیلی .ولی دلمو بزرگ نگه میدارم میدونم اگه گاز میگیری دندونت درد میکنه اگه منو میزنی میدونم که هنوز نمیدونی زدن بده یا حداقلش دلمو خوش میکنم که نمیدونی کار بدیه،درست میشه ولی کاش اینطور نمیبود  بعضی وقت ها فک میکنم که  باید آجی یا داداشی داشته باشی ولی پشتم میلرزه

ولی یه نفر هست که ازش میترسی این مصطفی جزقاله چنان دندونهایی از میگیره که جاش یه هفته میمونه واسه همین ازش میترسی

خدا نکنه آب ببینی باید حتما بری بازی وقتی میریم باغ دعا میکنم آب نباشه اونجا نه اینکه بد باشه آب بازی آخه سرما میخوری و بد بختی اش واسه من و تویه

فک میکنی واسه چی داری اینطور داری ذوق میکنی توی حرم امام رضا/ واسه کبوترا دیگه

عاشق حیوونایی ، هم بلدی بگی پیشی و هم بگی میو ، ببعی رو هم دوس داری میتونی بگی بع . دوتا جوجو داریم که میبینیشون از ذوق نمیدونی چیکار کنی

این هم جوجوی خاله طیبه نازه نه؟ وقتی جیغ میزنه یاد کوچیکیات میوفتم سخت بود ، الانه که آقایی شدی واسه خوده نانازی

این عکسیه که آقا جون توی حرم ازت  گرفت ، دیگه من میام حرم راحتم شما میری پیش آقا جون استرس ندارم خیالم راحته

فدات شم واست میمیرم. خدا کنه واسه کارات بی صبری نکنم واسم دعا کن

نمايش باکس نظرات
بستن باکس نظرات

پسر نانازم، شیطون شده

دلم تنگ شده بود واسه مطلب گذاشتن یه خورده تنبل شدم

خیلی شیرینکاریهات زیاد شده همه عاشقتن

12 شهریور تولد حسین بود خونه ما واسش تولد گرفتم نمیدونی که چقدر بهت خوش گذشت ، عاشق رقصیدنی اون شب اینقده رقصیدی که دایی علی جلوت کم آورد کل مجلس اون شب دست تو بود، هی میرقصیدی و شیرین کاری میکردی همه شوکه بودن از کارات و میخندیدن خیلی خوب بود و خوش گذشت .

یاد گرفتی کتک میزنی اینو آقا جوشکار و دایی علی بهت یاد دادن خدا نکنه بخوری زمین اینقده زمین رو دَ میکنی و دلت به همون آروم میشه . میای میزنی توی صورتم عینکم و پرت میکنی واقعاً ناراحت میشم جالبش اینجاست که اگه ناراحتیمو ببینی باید بیای بوسم کنی و من خوشحالی کنم و یعنی دیگه باهات آشتی ام ،خدا خدا عاشق بوسای محمد علی ام 

وقتی باید کلاه بذاری توی بیرون بعضی مواقع ناسازگاری میکنی بهت میگم باهات قهرم کلاهی رو که انداختی روی زمین ، برمیداری و دوباره سرت میذاری قربون دلت برم که اینقد مهربونه ان شاالله تا آخر مهربون بمونی

وای نمیدونی که چقد ناز اَدای گریه رو در مییاری چنان لباتو غنچه میکنی بیا و ببین خاله زکیه میمیره واسه این گریه هات

سه روزه سرماخوردی ولی با ویروسه این دفعه قشنگ  کنار اومدی .زیاد اذیتت نمیکنه

خیلی پسر گُلی شدی خودت با خودت بازی میکنی یه هاپو داری بغلش میکنی لالاش میکنی بیا و ببین .با ماشینات خیلی بازی میکنی مث قبل نیستی که اگه من و تو تنها باشیم همش باید بغلم باشی دیگه واسه خودت مردی شدی ، قشنگ کارام همیشه رو به راهه

تازه تا یه هفته قبل از خواب که پا میشدی کلّی گریه میکردی ولی الانه یکی درمیون خودت که بیدار میشی از این حرفای انگلیسی که کسی نمیفهمه چی میگی میزنی و من میفههم بیدار شدی میام پیشت و کلّی ناز و نوازشت میکنم که حالت جا بیاد تازه گوش شیطون هم کَر باشه خوابت زیاد شده همش نیم ساعتی نیس دیگه

وای چقد که قشنگ حرف میزنی هیچکی هیچی نمیفهمه ها ازین دِقه دِقه ها زیاد میگی ،منتظرم به حرف بیای و کلّه منوو بخوری با حرفات جیگرم

ولی هنوزم که هنوزه با این پوشک کردن کنار نمیای که نمیای اگه یادت بمونه که با چه فیلم بازی کردنی پوشک میکنم که خنده ات میگیره .

همه جوره یادت باشه که واست میمیرم، شیرینی زندگیمونی جوجه طلا

 

15 ماهگی مراقبت داشتی بازم گفتن باید پسرت رو ببری متخصص تغذیه ، نمودار رشدت دیگه جا واسه تو نداره.ولی دکترت گفت اشکال نداره بچه درشته خوبه دیگه

غذام سوخت،  بابای جیگرم

نمايش باکس نظرات
بستن باکس نظرات