وَإِن يَکَادُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَيُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِينَ

بد بیاریهای بعد عاشورا

بد بیاریهای بعد عاشورا

از شبهای محرم میگم واست که خیلی شیطون بازی در آوردی اغلب سعی میکردم خونه بمونم چون از مراسم مسجد هیچی نمیفهمیدم شب عاشورا که کشتی منو بسکه اذیت کردی همه رو 

با خودم میگفتم دیگه امسال پسرم بزرگ شده میره پیش مردها ، که ای مامان به قربونت بره یه دفعه رفتی و از ترس دیگه اونجا نموندی

روز عاشورا بعد ساعت 10 رفتیم هیئت آخه هوا سرد بود فقط فقط از رفتن به مراسمات محرم هدفم این بود که تو ، آقا خوشگله مراسم رو ببینی من که واسم سخت تموم میشد یه قدم توی هیئت راه نمیومدی 

بعد از روز عاشورا چشت روز بد نبینه ماما صبح که از خواب بیدار شدی بس که جیش کرده بودی خیس بودی اومدم که لباساتو تعویض کنم دست خورد به بخاری الهی که کور شم که داغون شدم 3 ساعت تمام گریه میکردی و گریه میکردم نمیتونستم کاری بکنم به بد بختی لالات کردم بیدار که شدی  تازه تاول زده بود دردناک بود مامان حق میدم دسم یه کوچولو یه هفته است سوخته هنوز خوب نشده تو چی کشیدی . 

این هم عکسش بعد دو هفته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بعد سوختگی اسهال شدی مامان . شبها بالا می آوردی و روزها هم همش پوشک عوض میکردم واست رفتیم دکتر بعد سه روز بهتر شدی

یک ماه میشه اب مماغت بند نمیاد . شب شنبه قبل بود که باز توی خواب بی قراری میکردی شستم خبر دار شد که باید سرما خورده باشی کور شم مامان جون شب سوم هر 5 دیقه سرفه های خیلی بدی میکردی که بعد چند روزی الان سرفه هات کمتره. میبینی مامان چقد مرضی پشت مریضی کور شم میگذره عزیزم و یادت میره

اینم پارک توی هوای سردبه زور از تاب جدات کردم

 هی لباساتو تا میزنم مرتب میذارم سر جاش و تو هی میریزی بیرون و البته جمعشون میکنی فقط مچاله میذاری

 پشت مبلها محل قایم موشک تویه ناناز

نمايش باکس نظرات
بستن باکس نظرات