وَإِن يَکَادُ الَّذِينَ کَفَرُوا لَيُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِينَ

دندون سوم

دندون سوم

ماما جونی اگه نمیشه به روز کنم هم اینکه نمیخوام مطالب اونقده زیاد باشه که واسه خوندنش بی حوصله باشی هم اینکه تا میام سیستم رو باز میکنم سریع خودت رو میرسونی نمیشه با حوصله نوشت امون نمیدی عزیزم

سه هفته قبل تب داشتی دکتر میگفت از سرماخوردگیته خیلی بد بود هر کاری میکردم تبت پایین نمیومد . دو روز قبل هم در حین گوجه سبز گاز زدنت متوجه شدم یکی دیگه از دندونات نیش زده البته همچی نیشی هم نیس چون پیداست که خیلی وقته بالا اومده ما نفمیدیم  جوجه خوشملم.

یه شیطونی خیلی خطرناک یاد گرفتی از مبل میگیری میری بالا این خیلی خوبه بدیش اینه که با کله میخوای بیای پایین هر کاری میکنم یاد نمیگیری با پا بیای  تازه از تختت هم میری بالا ولی امنیت تختت رو زیاد کردم خطرناک نیست.

جدیدا روی تختت میخوابونمت اینم عکست < پایین تخت رو تشک انداختم که اگه بیوفتی دردت نیاد نفسم.

 اینم عکسای بالا رفتن از تخت اینقده تلاش میکنی که نفست تند تند میزنه گنجشکم

این عکس هم دیروز گرفتم ببین هزار ماشاالله چه نازی

هنوز هم پوشک عوض کردنت واسم کابوسه نمیدونم کی دیگه خوب میشی بعضی مواقع کلی با هم دعوامون میشه واسه اینکه پوشکت کنم

عکس سه نفره خیلی کم داریم این عکس رو هم زهرای عمو محمود زحمتش روکشید

این مطالب رو هم به بد بختی نوشتم فقط بخاطر عمه نجی

خیلی دوستت دارم شیرینم عسلم نفسم

 

 

نمايش باکس نظرات
بستن باکس نظرات

ایستادن بدون کمک

یه چند روزی بود که وقتی حواست رو پرت میکردیم وامیستادی ولی همین که میفهمیدی نگرفتیمت سریع مینشستی، تا اینکه بالاخره دیروز صبح یادگرفتی که نترسی و خودت رو پات واستی.اینقده ذوق میکنی و شروع میکنی به دست زدن الهی دورت بگردم. امروز 10 ماه و 22 روزته و 14 کیلو هم وزنت میشه

تازه میتونی بگی جی جی آخ که چقد نازی

یه کار بدی هم که انجام میدی دیگه نمیذاری پوشکت رو عوض کنم کلی داد وبیدا میکنی و اعصاب مامان رو حسابی خورد کردی دیگه خیلی سخت پوشکت رو عوض میکنم

پوفیلا هم دوس داری یه چند تا میریزم توی بشقاب خودت خیلی خوشمل گوگوری برمیداری و بدون کمک میخوری.

بازم سرماخورده شدی ،خدا کنه زود سرما تموم شه که همه ویروسها بمیرن الهی که خسته شدیم دیگه ولاّ

یه هفته قبل خونه کک اومده بود ببین نامردا چیکارت کردن ، همین کک ها هم فهمیدن که چقد خوشمزه ای . کُشتَمش مامان

نمايش باکس نظرات
بستن باکس نظرات