امروز صبح گذاشتم روی تخت که برم صورتم رو بشورم گذاشتمت وسط تخت که نیوفتی از اونجایی که یه کوچیک دنده عقب دیشب یاد گرفتی ، یه چند دقیقه ای طول کشید که برگشتم خدای من روی تخت نبودی باورت نمیشه که چی بهم گذشت دیدم روی سرامیکها افتادی داری بخاری رو نگاه میکنی نمیدونی که چقد ترسیده بودم عزیز آخه خیلی با کنار تخت فاصله داشتی، هی بهت میگفتم دردت نگرفت مامان ،زخمی شدی عزیز و تو میخندیدی جیگرم
یه چند تا عکس قشنگ هم ازت گرفتم ببین....
این میشه یه عکس از سه نسل
فشن مامانی
نظرات شما عزیزان:
سلام جیگیل عمه.دیشب خواب می دیدم با هم داریم تو خیابون راه میریم و تو هی وول میزدی و می خواستی دست منو ول کنی.گفتک بیا بشمریم که حواست وپرت کنم شروع کردی از یک تا 40 شمردی.همینجور مات ومبهوت مونده بودم که تو کی یاد گرفتی تا 40 بشمری.دنبال بودم ببرمت تست هوش بدی.جیگرم.
کی باشه از یک تا 40 بشمری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11فدات شم طلا.
کی باشه از یک تا 40 بشمری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!11فدات شم طلا.
سلن جیکیلی.امشب یک چت نیم ساعته رفتیم خیلی خوش گذشت.خیلی خوشحال کردی و در برقراری ارتباط پایه بودی.دلم برات تنگ شده
جیگیلی عمه بعد از ظهر اون روز که ماما میگه پایین تخت بودی .دوباره گذاشتیمت روی تخت ببینیم چطور افتادی که گریه نکردی.فدات شم الهی خیلی با دقت عقب عقب اومدی وقتی رسیدی به لبه تخت آروم آروم پاهات و رسوندی پایین در حالی که با دستات محکم ملافه رو گرفته بودی که نیفتی تا پاهات رسید به زمین .بعدم همونطور ادامه دادی به بازی کردن ایستاده . احتمالا صبح هم نیافتادی به همین روش با دقت اومدی پایین.بعد هم نشستی.عمه فدات شه خیلی با دقتی ها
قربونت برم .خوش تیپ فشن جیگر نفس.وروجک
الهی من فداش بشم خوشگلم